آمد رود به خانه آن همسری که او
در بین همسران جهان، شهریار بود
خالق سپرد این زر کامل‌عیار را
دست کسی که زرگر کامل‌ عیار بود

تنم انگار تابستان سرشت است
تن ِ تو اول ِ اردیبهشت است
دهانم ماه مرداد است در یزد
لبت، بانوی من، “یخ در بهشت” است

با تمام احترامی که برا “شما” قایلم اما “تو” رو دوست دارم . . . !

تو یعنی قبله گاه یاس بودن / تو یعنی یک بغل احساس بودن
تو یعنی تا خدا پرواز کردن / تو یعنی عشق را آغاز کردن
تو یعنی نام شیرین را ربودن / تو یعنی کوه کن فرهاد بودن
و من یعنی عطش یعنی شقایق / تو معشوقی و من تنهای عاشق

طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:
آقازاده دانشگام میرن؟ طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!

سعی کنین خودتون باشین و اگه اینی که الان هستین خودتونه

سعی کنین خودتون نباشین !

الان تو اخبار میگه ۳۴۰۰۰ نفر تو امریکا خودشون نمیدونن ایدز دارن :|
یارو خودش نمیدونه تو از کجا میدونی؟ :|

به یکی میگن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده
طرف میره در میزنه میگه بابات خونه است
پسر مرده میگه نه شب می یاد.
طرفم میگه حالا بشین تا بیاد!:)))

ظالم باشی بهت میگن حیوون! مظلوم باشی میگن حیوونی‌‌

حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده
که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده!

رسم رفاقـــــــــــت اینه که

با رفیـــــق پیرشــــــــــــى

نه اینکه وســــط راه از رفیـــــق سیرشــــى

انقدر تبلیغ کِــــرِم حلزون رو پخش کردن که آدم هر وقت حلزون می بینه
دوست داره بره یه امضا ازش بگیره

دختره متولد ۸۲ نوشته :
“از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم …”
اونوقت ما تا ۱۰سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون !

یه ضرب المثل چینی هم داشتم که افتاد شکست متاسفاته :|

آیا میدانستید تعداد زوج یا فرد بودن آدمهای کره ی زمین به من بستگی داره ؟

این روزا فقط میشه به عزرائیل اعتماد کرد
چون حداقلش اینکه قصد و نیتش مشخصه !

هیچوخ اونقدر شـــاخ نشو که فقط جنبه‌ی تزئینی پیدا کنی…
اونوقته که میبُرنت، آویزونت می‌کنن بالا طاقچه
از ما گفتن بود

بعضی وقتا بد نیست لب بالاییت رو با لب پایینت آشنا کنی
و دهن گرامیتو ببندی
قابل توجه بعضی ها

ادیسون
بــــرای روشنایی خانه اش ،
برق را اختراع کرد ؛
من
” تـــــــو ” را کشف کردم . . .

قشنگیه ” لـیـاقـت ” به اینه که
هـمـه نـمـیـتـونـن داشـتـه بـاشـن !

“دوستت دارم”پریشان شانه میخواهی چه کار ؟
دام بگذاری اسیرم دانه میخواهی چه کار ؟
تا ابد دور تو میگردم بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی پروانه میخواهی چه کار ؟

به کدام اطمینان میکنید ؟
گوشی که شاید دروغ بشنود
یا
 چشمی که همیشه حقیقت را خواهد دید . . . ؟

یکی از بالاترین مدارجی که می توان به آن رسید
بی نیازی از تعریف و تمجید دیگران است

گر تو باشی می توان صد سال بی جان زیستن
بی تو گر صد جان بود یک لحظه نتوان زیستن

یارو ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ داداشش
داداشش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩﻱ؟
ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ
داداشش ﻣﻴﮕﻪ : شانس آوردی ، ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﺧﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘم